settlement به فارسی | دیکشنری انگلیسی

settlement
  • واریز

  • تصفیه

  • تسویه

  • پرداخت

  • توافق

  • ته نشینی

  • مسکن

  • کلنی

  • زیست گاه

  • واریز اسناد

  • نشست ساختمان

  • مصالحه، حل و فصل، فیصله، سازش، رفع اختلاف، تصفیه حساب، تسویه حساب

  • نشست

  • تهنشینی

  • سازش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری