server به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
خدمتگذار
-
خدمتکار
-
کمک کننده
-
نوکر
-
(در بازی) بازیکنی که توپ را میزند
-
سرور کامپیوتری که معمولاً یک کامپیوتر بزرگ یا کوچک /یا استگاه کاری در شبکه است که ظرفیت حافظه زیادی در آن به ذخیره کردن برنامه ها و داده ها ذخیره نشده در حافظه سایر کامپیوترها یا پایانه های شبکه اختصاص یافته است.
-
کارگزار
-
خدمت دهنده، سرویس دهنده
-
سرویس دهنده - کامپیوتری که سرویس هایی را برای کامپیوتر دیگر (با نام client) فراهم می کند. در ماشینهای چندکاره، فرایندی که به فرایند دیگر سرویس میدهد نیز « سرویس دهنده » نام دارد. برای آشنایی با نمونه های خاص، نگاه کنید به DDE; X server. file server.
-
خدمتگزار