segregation به فارسی | دیکشنری انگلیسی

segregation
  • جدائی

  • افتراق

  • تفکیک

  • تبعیض نژادی

  • تجمع ناخالصی ها، ‌جدایش، قطعه بندی، انفکاک، تفرق

  • جدانشینی

  • جدا شدگی

  • جداشدگی

  • جدا شدن

  • جدا شدن از یکدیگر

  • جدا شدن دانه ها

  • جدایی

  • جدایی دانه ها

  • پخشیدگی

  • تفکیک

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری