scrap به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
قراضه
-
اوراق
-
دورانداختن تکه
-
پاره
-
قراضه
-
عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
-
ته مانده
-
ماشین آلات اوراق
-
آشغال
-
جنگ
-
نزاع
-
اوراق کردن
-
قراضه
-
ضایعات، قراضه
-
اسقاط کردن، بی ارزش، ضایعات، دور ریز، قراضه، انداختن