scissors به فارسی | دیکشنری انگلیسی

scissors
  • قیچی

  • مقراض

  • چیز برنده

  • قطع کننده

  • حرکت قیچی

  • قیچی 1. ابزاری در برنامه های نقاشی و عکاسی که امکان جدا کردن ناحیه ای از نقاشی را از محیط خود می دهد برش حاصل ممکن است یا تغییر اندازه ی داده شده (مقیاس بندی شده)، پهن شده، دوران یافته. و یا حرکت داده شود. ابزار فیچی یکی از چندین ابزار انتخابی کادر، برای صرفه جویی در فضای مانیتور ممکن است این ابزارها در کادر ابزار گروه بندی شده و فقط یکی از آنها روی صفحه دیده شود. 2. تصویری برای مفهوم (تصویر انخاب شده را برای چسباندن به تخته رسم برش بده) نگاه کنید به copy.paste.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر