ripple به فارسی | دیکشنری انگلیسی

ripple
  • موج دار شدن

  • دارای سطح ناهموار

  • بطور موجی حرکت کردن

  • مانند آب مواج شدن

  • موجک 1. مؤلفه ACخروجی سیگنال DC. این واژه، معمولاً به مؤلفه AC 50 تا 60 Hz باقی مانده در خروجی DC منبع تغذیه اشاره دارد که در نتیجه فیلتر کردن ناقص یا غیر دقیق ایجاد می شود. مقدار فیلتر کردن بستگی به بسامد موجک و مقاومت بار دارد. با کاهش مقاومت بار، به فیلتر کردن بیشتری نیاز است. 2. انحراف منحنی پاسخ بسامدی از حالت تخت، افزایش تک بسامدی یاتغییرات رو به پایین.

  • موجک، ریپل

  •  چین و چروک...‏

  • خیزاب

  • موج کوچک

  • چین

  • موج بستر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری