آسایش
استراحت
محل استراحت
آسودن
استراحت کردن
آرمیدن
تجدید قوا
کردن
تکیه دادن
متکی بودن به
الباقی
نتیجه
بقایا
سایرین
دیگران
باقیمانده
سکون، استراحت
باقیمانده، مانده، سکون تفاضل، بقیه، باقیمانده ی آن
استراحت
رست، تکیه گاه...
باقیمانده
سکون
بدون حرکت
ساکن