relay به فارسی | دیکشنری انگلیسی

relay
  • بازپخش

  • باز پخش کردن

  • دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره

  • ایستگاه تقویت

  • مسابقه دو امدادی

  • تقویت کردن رله

  • امدادی

  • رله، تقویت کننده

  • رله 1. قطعه ای که با تغییر شرایط یک مدار الکتریکی ف یک یا چند اتصال را در همان مدار یامدار الکتریکی دیگحر باز و بسته می کند. رایجترین انواع آن رله های الکترومغناطیسی، زبانه دار حالت جامد و حرارتی هستند. 2. سیستم رادیویی ریز موج یا نوع دیگری که سیگنال را از یک ارتباط مخابراتی رادیویی به ارتباط دیگحر عبور می دهد.

  • رله، دوباره پخش کردن

  • رله‌

  • رله

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری