recess به فارسی | دیکشنری انگلیسی

recess
  • عقب نشینی

  • پس زنی

  • پس رفت کردن

  • بازگشت

  • فترت

  • دوره فترت

  • تعطیل موقتی

  • تنفس

  • گوشه

  • کنار

  • پستی

  • تورفتگی

  • موقتا تعطیل کردن

  • طاقچه ساختن

  • مرخصی گرفتن

  • تنفس کردن

  • موقتأ تعطیل، تنفس دادن، تعطیل موقت، فترت، تنفس

  • پس نشستگی

  • پس رفتگی

  • فرورفتگی

  • تورفتگی

  • عقب نشینی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری