radiator به فارسی | دیکشنری انگلیسی

radiator
  • تشعشع کننده

  • رادیاتوردما تاب

  • رادیاتور

  • گرما تاب

  • خنک کن بخاری

  • تابشگر، راد یاتور 1. بخشی از انتن یا خط انتقال که امواج الکترومغناطس را به طور مستقیم در فضا یا در برابر باز تابنده ای برای کانونی شدن یا جهت گرفتن تابش می کند. 2. جسمی که انرژی تابشی گسیل می کند.

  • رادیاتور، خنک کننده

  • در اتومبیلهایی که سیستم خنک کننده آنها توسط آب کار میکند آب گرم شده از داخل رادیاتور عبور میکند و توسط FAN خنک شده و دوباره به موتور باز میگردد.

  • تابشگر

  • منبع‌ تابنده‌ / نور تاب‌

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری