radial به فارسی | دیکشنری انگلیسی

radial
  • شعاعیپرتوی

  • شعاعی

  • محوری

  • مربوط به رادیو

  • تابشی

  • رادیال یکی از چند خطوط شعاعی موقعیت که با دستگاههای ناوبری رادیویی زاویه ای تعیین می شود و بر حسب زاویه و (معمولاً مغناطیسی) تمام نقاط روی آن خط از دستگاه مشخص می شود.

  • شعاعی، پرتویی

  • شعاعی

  • شعاعی

  •  شعاعی شعاعی...‏

  • شعاعی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری