put up به فارسی | دیکشنری انگلیسی

put up
  • در ظرف گذاردن

  • بسته بندی کردن

  • کنسرو کردن

  • کنار گذاردن

  • متحمل شدن

  • برگزیدن

  • بیگودی بگیسو زدن

  • علنی ساختن

  • طرح کردن

  • منزل دادن

  • ساختن

  • بنا کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری