put out به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
تقلا کردن
-
منتشرساختن
-
ایجاد کردن
-
تهیه کردن
-
آشفته کردن
-
رنجاندن
-
برانگیختن
-
از ساحل عازم شدن
-
خاموش کردن