put out به فارسی | دیکشنری انگلیسی

put out
  • تقلا کردن

  • منتشرساختن

  • ایجاد کردن

  • تهیه کردن

  • آشفته کردن

  • رنجاندن

  • برانگیختن

  • از ساحل عازم شدن

  • خاموش کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری