pushing به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
دلیر
-
ماجراجو
-
جسور
-
باپشتکار
-
پر رو
-
رانده شدگی تغییری که در بسامد تشدید مدار در اثر تغییرات ولتاژ اعمال شده.
-
روش تقویت تصویر در مرحله چاپ
-
فشار دادن، نشاندن.