push به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
چیزی را زور دادن
-
با زور جلو بردن
-
هل دادن
-
شاخ زدن
-
یورش بردن
-
زور
-
فشاربجلو
-
هل
-
تنه نشاندن
-
فشار دادن
-
فشار دادن
-
قرار دادن، اضافه کردن
-
بالا بردن حساسیت فیلم
-
فشاردادن - قرار دادن یک داده بر روی یک پشته. نگاه کنید به stack.
-
نشاندن، جای دادن، فشار دادن.