proconsul به فارسی | دیکشنری انگلیسی

proconsul
  • (روم قدیم) افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی

  • فرماندار

  • فرماندار مستملکات

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر