procedure به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
رویه
-
طرز عمل
-
روش
-
آئین دادرسی
-
روندرویه
-
پردازه
-
روش کار - طرز عمل - روش - شیوه
-
متد، روش
-
روند، رویه
-
آیین، شیوه، طرز عمل، فرآیند، روش، مراحل کار، روال، رویه، روش انجام کار، دستورالعمل، فراشد، فراگرد، خط مشی، فرابرد، آیین کار، نحوه
-
روش کار
-
روند
-
شیوه
-
روش-طرزعمل
-
اقدام- طرز عمل
-
روش، رویه، نحوه عمل، تشریفات
-
رویه، پردازه- برنامه ی کوچکتری که بخشی از یک برنامه ی اصلی است. رویه وقتی اجرا می شود که برنامه ی اصلی آن را بخواند. دو امتیاز عمده در به کارگیری رویه ها درون برنامه ها وجود دارد: (1) رویه ها از نوشتن تکراری قطعه ای از برنامه جلوگیری می کنند. در برنامه ی نمونه، رویه ی readint دو بار فراخوانده می شود، اما برنامه نویس فقط یک بار آن را می نویسد، و فقط یک کپی از آ« حافظه کامپیوتر را اشغال می کند. (2) اگر برنامه ی بزرگی از رویه ها استفاده کند، به آسانی قابل درک است. هر رویه ای دارای هدفی کاملاً مفهوم است. نگاه کنید به top-down programming. برای آشنایی با نمونه ی دیگری از یک رویه ی پاسکال.نگاه کنید به parameter. همچنین برای اطلاع از مفهوم معادل آن در بیسیک.نگاه کنید به subroutine.
-
پردازه، رویه