primer به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
کتاب الفبائ
-
مبادی اولیه
-
بتونه
-
چاشنی
-
وابسته بدوران بشر اولیه
-
باستانی
-
ابتدائی
-
آستر
-
اولیه، پرایمر، اَستر
-
آستر
-
آغازگر
-
آستری
-
پوشش اولیه