pressing به فارسی | دیکشنری انگلیسی
pressing
-
فشار
-
فشارآور
-
مبرم
-
مصر
-
عاجل
-
فشار - پرس - فشردن - پرس کردن - اتوزنی - جلا دادن سطح پارچه با اتو کردن آن توسط گذارندن پارچه از روی سیلندر های داغ
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.