precipitant به فارسی | دیکشنری انگلیسی

precipitant
  • شتابزده

  • جدا شدنی

  • تعلیق

  • شدنی

  • باعجله

  • عامل رسوب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر