pop به فارسی | دیکشنری انگلیسی

pop
  • پراندن

  • پریدن زدن

  • ضربت ناگهانی زدن

  • بی مقدمه آوردن

  • بی مقدمه فشار آوردن

  • حمله کردن

  • ترکاندن

  • باصدا ترکیدن

  • برهن گذاردن

  • بسرعت عملی انجام دادن

  • انفجار

  • ترکیدن

  • مشروبات گاز دار

  • پراندن - حذف بالاترین عنصر از یک پشته.نگاه کنید به stack.

  • نگاه کنید به stack.

  • برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته، کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری