pool به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
تصحیلات اشتراکی
-
منبع
-
مخزن استخر
-
آبگیر
-
حوض
-
برکه
-
چاله آب
-
کولاب
-
ائتلاف چند شرکت با یک دیگر
-
ائتلاف
-
عده کارمند آماده برای انجام امری
-
دسته زبده وکار آزموده
-
ائتلاف کردن
-
سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
-
شریک شدن
-
باهم اتحادکردن
-
ادغام کردن
-
ادغام
-
ترشح شدن
-
استخر
-
گودال
-
لگن
-
مخزن