plain به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
پهن
-
مسطح
-
هموار
-
صاف
-
برابر
-
واضح
-
آشکار
-
رک و ساده
-
ساده
-
جلگه
-
دشت
-
هامون
-
میدان یا محوطه جنگ
-
بدقیافه
-
شکوه
-
شکوه کردن
-
بافت تافته یا ساده
-
ساده، مسطح
-
عادی، ساده
-
تصویر افقی، هموار، ساده، پهن، مسطح، نقشه، برنامه
-
سر بلندی- مباهات
-
دشت