periodontium به فارسی | دیکشنری انگلیسی

periodontium
  •  پیرادندان

  • نسوج نرم و سخت نگهدارنده دندانها مانند: لثه، لیگامان پریودنتال، سمان دندان، استخوان آلوئولر و...

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر