party به فارسی | دیکشنری انگلیسی

party
  • قسمت

  • بخش

  • دسته

  • دسته همفکر

  • حزب

  • دسته متشکل

  • جمعیت

  • مهمانی

  • بزم

  • پارتی

  • متخاصم

  • طرفدار

  • طرف

  • یارو

  • مهمانی دادن یارفتن

  • طرف

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری