pad به فارسی | دیکشنری انگلیسی

pad
  • دفترچه یادداشت

  • لائی

  • لائی گذاشتن جاده

  • معبر

  • دزد پیاده

  • اسب راهوار

  • پیاده سفر کردن

  • قدم زدن

  • زیر پالگد کردن

  • صدای پا

  • تشک

  • هرچیز نرم

  • لایه

  • پشتی

  • آب خشک کن

  • مرکب خشک کن

  • بالسشتک زخم بندی

  • باآب و تاب گفتن

  • لفاف کردن

  • با لایه نرم یا ب

  • فولارد کردن - فشردن منسوج جهت گرفتن مقدار اضافی محلول یا آب برداشتی - دستگاه پد (سیستم متشکل از حداقل دو غلتک در یک حمام) - مخده - تشک - لایه - لایی لباس - پشتی - بتونه - چکمه - بالشتک ضخم بندی

  • لایه تضعیف آرایش مقاومتهای ثابتی که شدت سیگنال RF یا AF را به مقدار ثابت مطلوبی بدون ایجاد اعوجاج قابل توجه کاهش می دهند. آن را تضعیف گر ثابت نیز می نامند. اگر این آرایش قابل تنظیم باشد. تضعیف گر نامیده می شود.

  • لایی، صفحه مانع اصطکاک

  • صفحه، معبر، جاده، ضربه گیر، زیردستی، لایی، روبنده، زیرسری، کفشک، بالشتک

  •  پد

  • بالشتک

  • لایی، دفترچه یادداشت، پر کردن فیلدی ازداده با فضای خالی، ناحیه ای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله آن انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری