overwhelm به فارسی | دیکشنری انگلیسی
overwhelm
-
سراسر پوشاندن
-
غوطه ور ساختن
-
پایمال کردن
-
مضمحل کردن
-
مستغرق دراندیشه شدن
-
دستپاچه کردن
-
درهم شکستن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.