overset به فارسی | دیکشنری انگلیسی

overset
  • واژگون ساختن

  • برهم زدن

  • سرنگون کردن

  • زینت دادن

  • زیاد بار کردن

  • شلوغ کردن

  • واژگونی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر