overrun به فارسی | دیکشنری انگلیسی

overrun
  • تاخت و تاز کردن

  • تاراج کردن

  • سرتاسر محلی را فراگرفتن

  • تجاوز

  • تجاسر

  • آب لبریز شده

  • افزایش هزینه

  • زیادراه

  • اضافه جریان

  • هنگامی که داده در حال ورود یا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز می کند که نیازمند ضرفیت کانال بیشتری میباشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری