observe به فارسی | دیکشنری انگلیسی

observe
  • رعایت کردن

  • مراعات کردن

  • مشاهده کردن

  • ملاحظه کردن

  • دیدن

  • گفتن

  • برپاداشتن (جشن و غیره)

  • مشاهده کردن

  • حفظ کردن، مشاهده کردن، ملاحظه کردن، برقرار بودن، رعایت شدن، نگریستن

  • مشاهده کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری