nested به فارسی | دیکشنری انگلیسی

nested
  • تودرتو

  • آشیانه ای

  • تو در تو، متداخل

  • آشیانی، تو در تو، متداخل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر