mat به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

mat به فارسی دیکشنری انگلیسی

mat
  • بوریا

  • حصیر

  • کفش پاک کن

  • پادری

  • زیر بشقابی

  • زیر گلدانی

  • بوریا پوش کردن

  • باحصیر پوشاندن

  • درهم گیر کردن

  • حصیر - بافت پاناما

  • نمد

  • مات، بی جلا

  • بی جلا، شبکه، جفت کردن، در هم گیر انداختن

  • گسترده

  • حصیر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری