mat به فارسی دیکشنری انگلیسی
-
بوریا
-
حصیر
-
کفش پاک کن
-
پادری
-
زیر بشقابی
-
زیر گلدانی
-
بوریا پوش کردن
-
باحصیر پوشاندن
-
درهم گیر کردن
-
حصیر - بافت پاناما
-
نمد
-
مات، بی جلا
-
بی جلا، شبکه، جفت کردن، در هم گیر انداختن
-
گسترده
-
حصیر



