lump به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
قلنبه
-
کلوخه
-
گره
-
تکه
-
درشت
-
مجموع
-
آدم تنه لش
-
توده
-
دربست
-
یکجا
-
قلنبه کردن
-
توده کردن
-
بزرگ شدن
-
محل های ضخیم فتیله - قلمبه - اسلاب
-
توده- برامدگی
-
کلوخه