limber به فارسی | دیکشنری انگلیسی

limber
  • خمیده

  • سربزیر

  • مطیع

  • تاشو

  • خم شو

  • نرم

  • خم کردن

  • تاکردن

  • خمیده کردن

  • تمرین نرمش کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری