latency به فارسی | دیکشنری انگلیسی

latency
  • رکود

  • نهفتگیدوره عکس العمل

  • پنهانی

  • ناپیدائی

  • پوشیدگی

  • دوره کمون

  • مرحله پنهانی

  • کمون، نهانی زمان لازم برای تحویل اطلاعات از حافظه به رایانه ی رقمی. این زمان در دیسک مغناطیسی برابر با مدتی است که طول می کشد تا محل ذخیره ی مورد نظر در زیر هد خواندن قرار گیرد. در سیستم ذخیره ی سری، زمان نهایی برابر با زمان دستیابی منهای زمان کلمه است.

  • نا پیدائی- پوشیدگی- پنهانی

  • وضیعتی از غیر فعال بودن ظاهری، زمان بین تحریک و شروع پاسخ

  • نهفتگی، رکود، زمان بیکاری، تاخیر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری