isomer به فارسی | دیکشنری انگلیسی

isomer
  • (isomerous) (ش) جسمی که ترکیبآن با ترکیب جسم دیگر یکی است

  • (ش - گ ش - ج ش) هم پاره

  • ایزومر

  • همترکیب

  • همفرمول

  • ایزومر

  • ایزومر، هم بار

  • ایزومر

  • هم فرمول، هم ترکیب، ایزومر

  • همپار، ایزومر

  • ایزومر، همیار، هر ترکیبی که ایزومریسم را از خود نشان دهد و یا قادر به بروز آن باشد

  • همپار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری