isolated به فارسی | دیکشنری انگلیسی

isolated
  • مجزا شده، منزوی

  • تنها، منزوی، منفرد، جدا

  • جداشده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر