island به فارسی | دیکشنری انگلیسی

island
  • آبخست

  • جزیره

  • محل میخکوبی شده وسط خیابان و میدان و غیره

  • جزیره ساختن

  • جزیره دار کردن

  • جزیره

  • آبخوست

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر