intermezzo به فارسی | دیکشنری انگلیسی

intermezzo
  • تنوع

  • فاصله

  • حادثه عشقی

  • نمایش کوتاه در میان پرده های نمایش جدی

  • قطعه موسیقی کوتاه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر