integration به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
انتگرال گیری
-
مجتمع سازیائتلاف
-
انضمام
-
یکپارچگی
-
اتحاد عناصر مختلف اجتماع
-
انتگرال گیری
-
انتگرال گیری، تراکم، مجتمع
-
انتگرال گیرى، نابسوده یابی، حساب جامعه، روش کسرهاى ساده، بندک سازى، بندک گیرى
-
مونتاژ کامل و تمام کننده
-
انتگرالگیری
-
امتزاج
-
مجتمع سازی