innate به فارسی | دیکشنری انگلیسی

innate
  • درون زاد

  • ذاتی

  • فطری

  • جبلی

  • مادرزاد

  • طبیعی

  • لاینفک

  • اصلی

  • داخلی

  • درونی

  • چسبنده

  • غریزی

  • فطری

  • طبیعی- مادر زادی- فطری

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری