indenture به فارسی | دیکشنری انگلیسی

indenture
  • (n): سند دو نسخه ای

  • دوتاسازی

  • دوبل کردن

  • قرارداد

  • سیاهه رسمی زدندانه گذاری

  • عهد نامه

  • کنترات

  • (vi and vt):بشاگردی گرفتن

  • با سند مقید کردن

  • با سند مقید شدن

  • با قرار داد استخدام کردن

  • شیار دار کردن

  • دندانه دار کردن

  • سند، قرارداد کتبی (در مورد تعهدات متقابل از قبیل رهن، وثیقه، کارآموزی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری