indentation به فارسی | دیکشنری انگلیسی

indentation
  • کنگره دندانه دندانه گذاری

  • دندانه

  • کنگره

  • تضریس

  • حفره زدگی، تو رفتگی، دندانه گذاری

  • دندانه، کنگره، تورفتگی، پله ای

  • اثر

  • اثرگذاری

  • فرورفتگی

  • دندانه

  • کنگره

  • تورفتگی، ایجاد فرورفتگی، توگذاری، کنگره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری