inconcinnity به فارسی | دیکشنری انگلیسی - جدول یاب

inconcinnity به فارسی دیکشنری انگلیسی

inconcinnity
  • بی تناسبی

  • زشتی

  • بی ظرافتی

  • ناشایستگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر