inactive به فارسی | دیکشنری انگلیسی

inactive
  • ناکنش ور

  • بی کاره

  • غیر فعال

  • سست

  • بی حال

  • بی اثر

  • تنبل

  • بی جنبش

  • خنثی

  • کسادغیر فعال

  • نادایر

  • غیرفعال - بی اثر - سست

  • غیر فعال، بیکار، منتظر خدمت

  • غیر فعال، (شیمی نورشناسی) ایزومر ناکنا

  • غیرفعال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری