impediment به فارسی | دیکشنری انگلیسی

impediment
  • مانع

  • عایق

  • رادع

  • محظور

  • اشکال

  • گیر

  • مانع عایق

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر