immediacy به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
بی درنگی
-
فوریت
-
بی واسطگی
-
بی فاصلگی
-
مستقیم و بی واسطه بودن
-
آگاهی
-
حضور ذهن
-
بدیهی
-
قرب جواز