idle به فارسی | دیکشنری انگلیسی

idle
  • بیکار

  • تنبل

  • بیهوده

  • بیخود

  • بی اساس

  • بی پروپا

  • وقت گذراندن

  • وقت تلف کردن

  • تنبل شدن عاطل

  • بیکار، آزاد

  • بیهوده، بلااستفاده، مرده، هرز

  • بی کار، بی استفاده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری