hydrate به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
(ش) جسم مرکب آبدار
-
هیدرات
-
آبشتن
-
هیدرات
-
آبپوش شدن، آبدار، هیدرات
-
هیدرات
-
فاصله بندی شیرهای آتش نشانی
-
فاصله گذاری شیرهای آتش نشانی
-
جسم مرکب آبدار
-
آبیدن
-
آبپوشیدن
-
آبدار کردن