hot به فارسی | دیکشنری انگلیسی
-
گرم
-
حاد
-
تند
-
تیز
-
تابان
-
آتشین
-
تند مزاج
-
برانگیخته
-
بگرمی
-
داغ
-
داغکردن یا شدن
-
داغ
-
داغ 1. به شدت پرتوزا. 2. Energized.
-
گرم، داغ
-
داغ، تند.